آن شرلی با موهای زیتونی

آن شرلی با موهای زیتونی

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
آن شرلی با موهای زیتونی

آن شرلی با موهای زیتونی

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار

52-برای یک شب کاش مرد میشدم

بازم عروسی وسط هفته


حالا من چه گلی به سرم بگیرم با این ابروهای دراومده و سیبیل پاچه بزی و موهای دورنگ و لباس نداشته .حالا کادو چی بدیم.


عروسی همکار عزیزه.از همکارا فقط عزیز رو دعوت کرده.منم خیلی اینا رو دوسشون دارم.خیلی ادم های صاف و صادق و ساده و یکرویی هستند...یعنی اینکه دلم نمیاد بپیچونم.عزیزم که ماشاله اصلا مگه یه عروسی رو رد میده.یه دست کت و شلوار داره همه جام میپوشه.خیلیم ریلکس.

تو این وضعیت کفگیر ته قابلمه کادوشون رو چی بدیم....


از صبح تو شرکت دارم فکر میکنم چی بپوشم.ولی فکر کنم خیلی بهمون خوش بگذره.فکر کنم عروسیشون زیاد شلوغ نیست و فقط فامیلهای نزدیکه.

از صمیم قلب خوشحالم دارند عروسی میکنند.


عزیز تو شرکت قبلی دو گروه دوست داشت.البته 3 گروه.

گروه اولش  همین سید اینا (داماد امشب ) هستند.ادمهای مذهبی و ساده که تو عروسیشون زن و مرد جدا از هم هستند.

گروه دوم از دوستاشون مهمونی های مختلط میگیرند و البته که لباس هاشون هم خیلی بازه و هرکی هرچی بپوشه هست وصیغه ای و دوست دختر دوست پسری هم یافت می شود توشون.نوشیدنی هم به راهه. 

اونسری که رفته بودیم من و عزیز رو به اصرار بردند وسط که برقصیم.بعد یهو یه مرده که اصلا حواسش سر جاش نبود اومد سمت من  و عزیز سریع متوجه شد .البته صاحب مجلس هم متوجه شد.من رفتم نشستم عزیز هم دو دقیقه بعدش اومد.حالا اینا دائم میومدند معذرت خواهی ..خانوم یارو هم اومد معذرت خواهی ولی من همچنان ناراحت بودم.بعد دوباره خود یارو با خانومش اومدند معذرت خواهی.ما نشسته بودیم اونا سرپا بودند.بعد مردک خم شده بود که ما بشنویم .باز تو حال خودش نبود و خواست بیفته رو زمین و البته روی میز و (روی پاهای عزیز و من) یعنی بحدی ناراحت شدم از این وضعیت اصلا روم رو برگردوندم.خوب مردک هر چیزی حدی داره آخه.والا من که از (بقول دوستان درینک ) نه استفاده کردم نه از نزدیکانم کسی استفاده میکنه اما خوب اینم روش خوبی نیست.اینا واسه اینه که حالتو خوب کنه نه اینکه اصلا حالتو نفهمی.


 گروه سوم  عروسی شون مختلط هست اما کسی لباس باز نمیپوشه همه لباس محلی خوشرنگ خوشگل خوشگل میپوشند.


الان ما عروسی هر 3 گروه رفتیم.فقط گروه دوم رو یکبار رفتیم.اقا بعد از اون جریان اینا هفته ای 7 بار ما رو واسه مراسماتشون دعوت میکنند و ما نمیریم اما باز دعوت میکنند.اینیم که دعوت میکنه مدیر کارخونشون هست .همونیه که این کار جدیده رو برا عزیز پیدا کرده.

چند وقت پیش عزیز زنگ زد گفت آنه فلانی دعوتمون کرده (یادم نمیاد برای چه مراسمی.انقدر زیاده که فکر کنم دستشویی هم میخوان برن یه مراسم وبزن وبکوب و بخور بخور راه میندازند بعد با کیل و شاباش طرفو میفرستند دستشویی)

بهم گفت حالشو داری بریم؟ گفتم میل خودته اما من ترجیح میدم نرم.(در همون لحظه سوال معروفه من باز چی بپوشم اونجا هم تو ذهنم رژه میرفت).اصلا بهشون بگو زن من نمیاد.یکبار بگو تا انقدر مارو دعوت نکنند.نمیریم شرمنده میشیم.نمیدونم عزیز مستقیم به خوده مدیره گفته یا نه اما باقی همکارا میدونن من از مراسم اونجا خوشم نمیاد...راستشو اینجا به شما میگم واقعا نمیدونم چی بپوشم که مناسب اون مجلس باشه.نه زیاد متفاوت از مدعوین اونجا باشم نه خیلی به اعتقادات خودم تف کنه....هر یه سریم باید یه لباسی بپوشی اینم یه درده.همون بهتر که فکر کنند من از لحاظ اعتقادی اونجا نمیرم.الان بزرگترین ارزوم اینه که مرد بودم.با همون یه دست کت و شلوار معروفشون....غول چراغ جادو کجایی




حالا من امشب چی بپوشم.اینو بهم بگید




نظرات 7 + ارسال نظر
فرشته پنج‌شنبه 30 مرداد 1393 ساعت 08:25

وای ذوق مرگ شدم کامنتتو دیدم حخخ
چقد تعریف کردی خانومی
خیلی ممنون عزیزم چشات خوشگل میبینه قابل دوست خوبمو نداره ها آدرس بده بفرستمش برا تو خانومی
با انرژیه بیشتر ازشون استفاده میکنم تقریبا همه میگن خوسگلن خخخ
من خووووووشحااااالم

من که خیلی دوستش داشتم.مبارک خودت باشه.انشاله اونطرف ها که اومدیم میام دنبالت باهم میریم خرید

چوب ِ دارچین شنبه 25 مرداد 1393 ساعت 01:52 http://chube-darchin.blog.ir

من الان دو سه روزی میشه که از اولین پست وبت شروع کردم به خوندن و امشب تمومشون کردم ... واقعا زندگی ِ خوبی دارید در کنار هم ! (:

ایشالا همیشه زندگیتون همینقدر خوب و شیرین و قشنگ و آروم باشه عزیزم :***

انشاله.ممنون از لطفت.دعا کن همیشه همینقدر اروم باشه

برای تو جمعه 24 مرداد 1393 ساعت 16:57 http://www.dearlover.blogfa.com

سلام
نگو که این سوال معروفه مال بیشتر ما خانوم ها است و یکجورایی همش درگیرش هستیم
مگن به سه دلیل زنان فوتبال بازی نمی کنن و تیم ندارن تو ایران
1. میگن چرا دروازه بان فقط لباس متفاوت بپوشه
2. چطور راضیشون کنیم بقیه یک مدل لباس بپوشن
3. حالا اگه همه مثل هم بگوشن که راضی نمیشن بازی بعدی هم همون لباسه رو بپوشن

سیلویا جمعه 24 مرداد 1393 ساعت 10:39 http://love2013silvia.blogfa.com

عزیزم امیدوارم عروسی خوش گذشته باشه،

ممنون.خوش گذشت .بد نبود

زهرا سه‌شنبه 21 مرداد 1393 ساعت 13:00 http://www.manamzahra.blogfa.com

چغاخور یکم دوره تو شهرکرده حدودا از شاهین شهر که ما میریم 3 ساعت راهه با ماشین شخصی البته. واسه شما زرین شهر خیلی بهتره هم نزدیکتره هم تو شهره و سرسبزه . سد چغاخور نزدیک یه روستاست به اسم اورگان .

ممنون بانو

زهرا سه‌شنبه 21 مرداد 1393 ساعت 10:27 http://www.manamzahra.blogfa.com

واقعا خوشبحال مردا . با یه کت و شلوار سرو تهشو هم میارن. البته من اگه یه عروسی باشه که بدونم بهم خوش میگذره دیگه کاری به لباس ندارم هرچی باشه میپوشمو میرم انشالله خوش بگذره. منم دلم عروسی خواست..

انشاله عروسی خودت

زهرا سه‌شنبه 21 مرداد 1393 ساعت 10:22 http://www.manamzahra.blogfa.com

آنه جان ماهیا رو رضا از زرین شهر گرفته بود(پارک ساحلی) البته شب رفت تا صبح . چون روزا شلوغه ماهی نمیاد رو سطح آب. الانم که ازش پرسیدم گفت سد چغاخور الان ماهی خوب داره. برین حتما خیلی خوش میگذره.

سدچغاخور کجاست.زهرا جون ما شهرهای اونوری زیاد نیومدیم.نمیشناسم اینجایی که میگی.اصلا دیشب که به عزیز گفتم یکی از دوستام عکس ماهییایی که شوهرش گرفته بود رو گذاشته بود کلی استقبال کرد ادرس بگیر بریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد