سلام خوبید.
وقتی که به گذشته بر می گردم و اتفاقات زندگیم رو مرور میکنم، به این نتیجه میرسم که ازدواجم بزرگترین اتفاق و بزرگترین تغییر توی زندگیم بود. چیزی که زندگیم رو خیلی عوض کرد.
الان هم لطف خدا شامل حالم باشه دارم به مرحله جدیدی از زندگی قدم میزارم..مادر بودن.
نمیدونم همسر بودن بزرگترین اتفاقه یا مادر بودن اما هر دوشون زندگی ادم رو خیلی زیر ورو می کنند
دیروز 1 شهریور 93 جواب ازمایشم رو گرفتم و مثبت بود.پنج شنبه 30 مرداد بی بی چک دو خط موازی رو کنار هم نشون داد.عزیز میگفت نه زیاد واقعی نیست.برو ازمایش.حتی وقتی جواب ازمایش رو گرفتم میگفت به کسی نگو تا چند ماه بگذره.باورش نمیشد انگار.به همین وضعیت دو نفره عادت کرده بودیم و فکرمیکردیم حالا حالاها باید تو این وضعیت بمونیم.راستش اصلا فکر نمیکردم به این زودی ها این اتفاق برام بیفته.مخصوصا که عفونت داشتم .
به هر حال لطف خداوند شامل حال ما شد و این هدیه ی بهشتی رو بهمون داد.
دیروزصبح ساعت 8 رفتم ازمایش دادم و جوابشو ساعت 4.5 گرفتم.به عزیز اس دادم: سلام بابایی جونم.خوبی.میشه امروز زودتر بیای خونه.من ومامان منتظرتیم.زودبیا باشه بابایی.دیدم جوابم رو نداد زنگ زدم بهش.گفت که شارژ نداشته گوشیش..بهش گفتم میخوام به مادرشوهرم هم بگم.گفت نه صبر کن خودمم بیام.به کسی نگو.وقتی رسیده بود خونه من خواب بودم.مثل اینکه خیلی پشت در مونده بود و چند بار زنگ زده بود اما من متوجه نشدم.با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم.عزیز تک زد و قطع کرد.بهش که زنگ زدم دیدم از پشت در صدای گوشیش میاد، حدس زدم پشت در مونده بوده.اومد بالا یه ذره اعصابش خورد شده بود.گفت چرا در رو باز نکردی.5 6 بار زنگ زدم.گفتم خواب بودم.متوجه نشدم.گفت اتفاقی همسایه در پایین رو باز کرد اومدم بالا.(کلید پایین رو نداشت).منم چیزی نگفتم..رفت سمت یخچال.و تو همین فاصله یه خنده پهن اومد رو صورتش.منم خندم گرفته بود.نگران بود.نکنه اشتباه کردند.کو ازمایشت.گفتم نگران نباش.خودم پرسیدم گفتند جوابش مثبته....
شب به مادرشوهر زنگ زدم بهش گفتم یه خبر خوب دارم مژدگونیم رو چی میدید.گفت هر چی خودت بخوای.گفتم نه اول مشخص کنید.میدونستم بعدا میگم نه ولش کن نمیخواد.گفت نمیدونم تو حالا خبر خوبت رو زودتر بگو.دیدم بی تابه.دیگه کش ندادم بهش گفتم دارید نوه دار میشید.خیلی خدا رو شکر کرد.به خواهر 1 هم زنگ زده بودم که بگم .جواب نداد.خواهر 3 که باهاش همسایه ایم رو دیدم و بهش گفتم...
به هرکی که میگم عزیز میگه خوب چی گفتن.و عکس العمل همشون رو میگفتم.بعد اخرش گفتم فکر می کردم تو بیشتر از همه ذوق میکنی . .گفت من نمیدونم باید چکار کنم (منظورش اینه که چه جوری ذوق کنه). طفلی بچم انگار دست و پاش رو گم کرده.
تصمیم دارم هر شب ایت الکرسی بخونم قبل از خواب.دیروز که داشتم نمازم رو میخوندم با خودم فکر کردم الان فقط من نیستم که دارم سجده میکنم برای خدا.یکی دیگه هم هست.که برای یه خدای مهربون داره سجده میکنه.امیدوارم بتونم ه فرزند صالح تربیت کنم.واز خدا میخوام به همه اونهایی که دوست دارند ، این هدیه رو بده
آنه جون کجایی چرا جواب نمیدی؟❤❤❤❤
سلام انه جونم خوبی؟:-) چه خبرا دیگه پیدات نیست حسابی با کوچولوت سرگرم شدی یه سریم به ما بزن
سلام عزیزم خوبی خیلی دلم برات تنگ شده بود به خاطر کوچولوت خیلی خوشحالم اگر تونستی عکس کوچولوتو بذار


هوراااااااااااااااااا
دوباره برگشتم خوبیییییییی؟



تبریکککککککککککککککک میگم عزیزم من تازه تونستم دوباره اینجارو پیدا کنم انه خیلیییییییییییییییییییی خیلییییییییییییییییی برات خوشحالم
خوش اومدی عزیزم.سال نوت مبارک.خیلییییییییییییییییی خیلییییییییییییییی ممنونم.انشاله که هزار برابرش بیشتر خیر و خوبی به خودت برگرده
هوراااااااااااااااااا
دوباره برگشتم خوبیییییییی؟
خوش اومدی.ممنون تو خوبی
سلام سلام سلام
به وبلاگ "خاطرات من وسیــــدّم" دعوت شدید.
با مطلب ماجراهای من ونماز صبح بروزم
بی صبرانه منتظرتونم
اگه میخای بچه ت صالح بشه حتما کتاب ریحانه بهشتی رو بخون
[بدرود]
سلام.میخونم
وای من تازه متوجه شدم. تبریک میگم




ممنون بانو.
سلام آنه جون.خیلی خیلی تبریک میگم.خدارو شکر.
من نت نداشتم یه مدتی اصلا نمیدونستم.باور کن خیلی خوشحال شدم.از ته دلم تبریک میگم مامان خانومی.خیلی مواظب خودت باش.
سوری خوبی.کجایی دختر.چه خبر.مامانت بهتره؟ ممنون عزیزم.خیلی ممنون
از خوشحالیت خوشحالم ببین از مامان شدنت چقدر خوشحال شدم منی که اکثرا خواننده ی خاموشم برای یک نوشته دو بار کامنت میذارم انه یه خواهشی دارم نمیخوام پا تو کفش خواهر خانومات کنم اما میشه منم خاله جون نی نی باشم
ممنون رز عزیز.خیلی با محبتی...اختیار دارید.چه خاله ای بهتر از تو.
وای آنه جونم چقد ذوق کردم چقد ذوق کردم واقعا


مبارکه خیلی مبارکه
.انشاالله که خدا بهتون یه بچه ی خوب وسالم بده
قدمش براتون پر از خیر و برکت باشه عزیزم
خیلی خوشحال شدم
ممنون عزیزم
سلام آنه عزیز

چند روزه که تمام خاطراتتو خوندم خیلی پر انرژی شدم خیلی نوشته هات بهم انرژی داد حس خوبی بهم منتقل کرد. ممنونم
وقتی دیدم نوشتی مامان شدی خیلی خوشحال شدم بهت تبریک میگم
امیدوارم ماهم یه روز مث شما مشکلاتمون حل شه و بهم برسیم و ما هم یه روز این حس های خوبو باهم تجربه کنیم
کاش منم مث تو اینقد به خدا نزدیک بودم
سلام فائزه عزیز.ممنونم از خیرخواهیت و خوشحالم از انرژی مثبت.انشاله که بهم میرسید.امیدوارم همونقدر که توفکر میکنی به خدا نزدیک باشم....قبلنا یه وبلاگی میدیدم اسمش بود ادم ها شبیه وبلاگشان نیستند...واقعا راست میگه.یه برش از زندگی توی وبلاگ خیلی میتونه نگاه رو متفاوت کنه به نسبت کسی که کل زندگی رو میبینه
عزیزم مبارک باشه،ایشالا به سلامت به دنیا بیاد،خیلی مواظب خودت باش خانمی
ممنون.چشم.سعی میکنم بیشتر مواظب ورجه وورجه هام باشم
سلام مامان خانمی تبریک میگم انه جون من که شما روتا حالا ندیدم واقعا شگفت زده شدم عزیز اقا حق داره ازت بپرسه عکس العمل دیگران چی بوده مبارکتون باشه .ان شاالله خدا یه بچه ی صالح وسالم بهت بده انه جون میشه هر وقت ایت الکرسی میخونی برای همه ی ارزو مندای نی نی هم دعا کنی که خدا بهشون یه بچه ی سالم وصالح عطا کنه ان شاالله که نه ماه بارداری خوب وراحتی داشته باشی
سلام عزیز من.ممنونم.انشاله.اگر قابل باشم حتما دعا میکنم
آنه پس نظر من کووووووو؟
تایید کردم .هست تو نظرات
پس نظر من کوش؟؟؟
هستش.یکبار دیگه ببین.جواب دادم
سلام تبرررررریک عزیزم ایشالله قدمش خیرره
ممنون عزیزم.
وااااااااااااای آنه مباررررررررررک اینقد یهویی گفتی شوکه شدم . خداروشکر که توهم مامان شدی . انشالله بسلامتییییییییی.
شیرینی ما یادت نره.
ممنون عزیزم.انشاله قسمت خودت
انه ی عالمه تبریک





ی عالمه تبریکم برای بابای نی نیت
انه پ چرا ب مامان خودت اول نگفتی؟؟
ممنون عزیزم.بازهم ممنون...مادرشوهرم بیشتر از هرکسی ارزوی نی نی دار شدن ما رو داشت.مادرم چند تا نوه داره و معتقده برای ما دیر نیست هنوز و زیاد منتظر نی نی دار شدن ما نبود.امااون بنده خدا خیلی ارزو به دل بود
وایییییییییییییییییییییییییییییییییییییی خدای من





















یوهووووووووووووووووووووو
آنه جون نمیدونی چقدر خوشحال شدم عزیز دلم مبارک باشه خانمییییییییییییییییییییییییییی
وای باورم نمیشه عزیزم انشالله به سلامتی نی نیت رو در آغوشت بگیری
آخه در موردش حرفی نزده بودی
چند ماه اقدام بودی آنه جون
برای منم دعا کن
ممنون گلشن جون.خودمون هم هنوز باورمون نمیشه...انشاله که یه نی نی سالم و صالح خیلی زود خدا بهت بده....از یک هفته قبل ماه رمضان ولی ماه رمضان کلا شاید 2یا 3 بار
وااااااااااااااااایی آنه
خیلی خوش حال شدم تبریک میگم عزیزمممممم
خوش به حالت من هنوز بچه دار نشدم البته جسته گریخته اقدام میکنم خخخخخخ اما
خیلی دوست دارم مامان بشم
بازم بهت تبریک میگم
انشاله میشی .عاطفه من از همون روز اول به خودم و عزیز گفته بودم احتمالا تا یکسال طول بکشه.اصلا منتظر نذاشتم خودمو...انشاله که خیلی زود مامان میشی
سلام مامان خانومی
مبارک باشه عزیزم از اینکه فرشته کوچولوت میهمان دلت شده مبارک باشه
حالا با بودنش زندگیتون رو خیلی تغییر میده یکجورایی واقعا بچه های امروز امپراطور هستن
به سلامتی یک بارداری راحت و یک زایمان خوب داشته باشی و نینی سالم و صالح به دنیا بیازی
راستی نی نی سایت یک بخشی رو داره در مورد بارداری که هفته به هفته اش رو توضیح داده
ممنون عزیزم.رفتم دیدم.نی نی ما الان یک توده سلول هست که خیلی سریع داره رشد میکنه