عزیزم دوست دارم بیشتر باهات در ارتباط باشم.دلم میخواد دیدم نسبت به زندگیم مهربونتر و عاشقانه تر باشه.مهمتر از همه دلم میخواد حضور خدا توی لحظه لحظه زندگیم مثل تلنگر بهم یادآوری بشه ولی متاسفانه فراموشکار شدم.گاهی لطف خدا نسبت به خودمو کامل از یاد میبرم.یه روز که به اوج نفرت از زندگیم و ناراحتی رسیده بودم خیلی اتفاقی با وبلاگت آشنا شدم.میدونم که اتفاقی نبوده لطف خدا بوده که شامل حالم شده.به هر حال دوست دارم بیشتر باهات در ارتباط باشم.منتظرت هستم.
خب چرا نمی نویسی؟
عزیزم دوست دارم بیشتر باهات در ارتباط باشم.دلم میخواد دیدم نسبت به زندگیم مهربونتر و عاشقانه تر باشه.مهمتر از همه دلم میخواد حضور خدا توی لحظه لحظه زندگیم مثل تلنگر بهم یادآوری بشه ولی متاسفانه فراموشکار شدم.گاهی لطف خدا نسبت به خودمو کامل از یاد میبرم.یه روز که به اوج نفرت از زندگیم و ناراحتی رسیده بودم خیلی اتفاقی با وبلاگت آشنا شدم.میدونم که اتفاقی نبوده لطف خدا بوده که شامل حالم شده.به هر حال دوست دارم بیشتر باهات در ارتباط باشم.منتظرت هستم.
سلام آنه عزیز.منتظر اومدن دوباره ات بودم.
مشتاقیم بخونیمت

سلااام مامان خانوم.نی نی خوبه?