آن شرلی با موهای زیتونی

آن شرلی با موهای زیتونی

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
آن شرلی با موهای زیتونی

آن شرلی با موهای زیتونی

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار

101-شروع دوباره

سلام..من دلم میخواد بازم بنویسم...از خاطرات زندگیمون....الان که گذشته رو میخونم حس خوبی میگیرم

نظرات 5 + ارسال نظر
sweetheart سه‌شنبه 29 دی 1394 ساعت 10:26 http://sweetheart.blogfa.com

خب چرا نمی نویسی؟

فاطمه جمعه 25 دی 1394 ساعت 01:43

عزیزم دوست دارم بیشتر باهات در ارتباط باشم.دلم میخواد دیدم نسبت به زندگیم مهربونتر و عاشقانه تر باشه.مهمتر از همه دلم میخواد حضور خدا توی لحظه لحظه زندگیم مثل تلنگر بهم یادآوری بشه ولی متاسفانه فراموشکار شدم.گاهی لطف خدا نسبت به خودمو کامل از یاد میبرم.یه روز که به اوج نفرت از زندگیم و ناراحتی رسیده بودم خیلی اتفاقی با وبلاگت آشنا شدم.میدونم که اتفاقی نبوده لطف خدا بوده که شامل حالم شده.به هر حال دوست دارم بیشتر باهات در ارتباط باشم.منتظرت هستم.

فاطمه جمعه 25 دی 1394 ساعت 00:52

سلام آنه عزیز.منتظر اومدن دوباره ات بودم.

ندا هسدم;-) پنج‌شنبه 26 آذر 1394 ساعت 19:20 http://www.fery73.blog.ir

مشتاقیم بخونیمت

ندا هسدم;-) پنج‌شنبه 26 آذر 1394 ساعت 19:18 http://www.fery1373.blog.ir

سلااام مامان خانوم.نی نی خوبه?

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد