آن شرلی با موهای زیتونی

آن شرلی با موهای زیتونی

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
آن شرلی با موهای زیتونی

آن شرلی با موهای زیتونی

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار

38

شاید این روزها مثل همان روزهای قبلی هستند.این منم که خوب نیستم.شاید منم که باید مثل قبل باشم. علی ای حال سعی میکنم خوب باشم و هستم. 

 

کلاس خیاطی بخاطر یادگرفتنشم که نباشه بخاطر لحظات خوبی که اونجا با همکلاسی ها دارم رو دوست دارم.دیروز قرار بود همه،رو اندازه های من الگوی کت بکشند.بچه ها اندازه های منو ازم میپرسیدند.بهشون گفتم خانوم اندازه دور کمر من به شما چه ربطی داره که میپرسی؟؟؟ اونام یه دوتا فحش دادند و دفترمو از دستم کشیدند اندازه هامو نوشتند.بهشون گفتم قوربونتون اون قسمت های ناموسیش رو ننویسید دیگه!!!!  

 

 

بیشتر از این چیزی به ذهنم نمیاد.بنظرم چرت و پرت هستند.نوشتنشون ارزش نداره.در پناه حق سربلند باشید 

 

پ ن : دلم برای عزیز خیلی تنگ شده.انگار دیشب اصلا ندیدمش.کاش زودتر شب بشه.باید بهش اس ام اس بدم زودتر بیا.دلم برات خیلی تنگه

 

نظرات 4 + ارسال نظر
زهرا دوشنبه 9 تیر 1393 ساعت 10:37 http://www.manamzahra.blogfa.com

سلام همشهری. نگفتی کدوم شهر اصفهان هستی آنه جان.

ندا شنبه 7 تیر 1393 ساعت 13:53 http://www.fery73.blogfa.com

انه جون خوبی؟؟

خوبم عزیزم.خیلی خوب.مرسی

زهرا پنج‌شنبه 5 تیر 1393 ساعت 23:01 http://www.manamzahra.blogfa.com

حالا کی پارچه بیاریم برامون لباس بدوزی خیاط خانوم؟؟

اختیار دارید.ما جلوی شما لنگ میندازیم.این حرفا چیه

عاطفه چهارشنبه 4 تیر 1393 ساعت 11:03 http://ruzneveshteatti.blogfa.com/http://

عزیزم آنه جونم
هر جا هستی در آرامش باشی ایشالا
دوستت دارم دوست خوبم

ممنون عزیزم و همینطور شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد