آن شرلی با موهای زیتونی

آن شرلی با موهای زیتونی

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
آن شرلی با موهای زیتونی

آن شرلی با موهای زیتونی

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار

16

چند وقت پیش رفتم داروخونه.میخواستم خمیردندون بگیرم.رفتم جلو گفتم خانوم یه مسواک بهم بده .وقتی چند نمونه مسواک آورد دیدم ای وای باز اشتباه کردم من خمیردندون میخوام.گفتم ببخشید من خمیردندون میخواستم!! 

یاد خانوم شیرزاد ساختمان پزشکان افتادم.همش قاطی میکرد. واس تلطیف فضا به دختره گفتم من خانوم شیرزادم.همیشه مسواک و خمیردندون و شمال و جنوب و شرق وغرب و بالا وپایین رو با هم قاطی میکنم

 

اینم یه نگاه بهم کرد گفت بفرمایید پای صندوق.تو دلم گفتم این دختره چقد بد عنقه حالا یه لبخند میتونستی باهاش بزنی.چرا انقدر لجی.رفتم صندوق.منتظر شدم که صدام کنند برم حساب کنم.دیدم صندوق دار ، پشت سر هم داد میزنه خانوم شیرزاد 5 هزار تومن!!!  شـ ـکلـک هاے پـ ـادشـاه وَ مـَ ـلکـ ـه  حالا منم منتظر که زودتر صدام کنند برم خرید.یه جرقه تو ذهنم خورده شد و

 

یه نگاه به اطرافیانم انداختم یه نگاه به خودم .با ترس ولرز رفتم جلو گفتم آقا ببخشید خانوم شیرزاد چی خریده.شکلک های شباهنگShabahang 

 گفت خمیر دندون!!!   

 

آه از نهادم بلند شد.  با صندوق حساب کردم.صندوق داره هم گفت خانوم چرا انقدر صداتون میکردم نمیومدید شما که همینجا نشسته بودید.

دختره از من شیرزادتر بوده. .واس اینم لجش گرفته بود که لابد با خودش فکر می کرده حالا کی گفته خودتو معرفی کنیییی!!! (با لهجه خانوم شیرزاد بخونید) 

 

 

-بعدش رفتم برای دختره یه دور توضیح دادم دیدم این باز نمیگیره.فکر کنم اصلا یه قسمت از ساختمان پزشکان رو هم ندیده بوده که بفهمه من چی میگم. ازش تشکر کردم و عطای این تلطیف فضا رو به لقاش بخشیدم. و دوان دوان اومدم بیرون

نظرات 11 + ارسال نظر
lمریم سه‌شنبه 16 اردیبهشت 1393 ساعت 10:55

واقعا ؟؟؟ با لحن خانوم شیرزاد بخونش...

ببببببله.(با همون لحن خانوم شیرزاد و اداهاش که روشو اونور میکرد و میگفت بله)

یک ذهن پریشان دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 ساعت 22:46

منم هیچی از ساختمان پزشکان ندیدم :)

خیلی باحاله.یعنی اون قسمت هایی که خانوم شیرزاد(شقایق دهقان)هست خیلی باحاله.عاششششقشم.ساعت حول وحوش 9 بیست کم از شبکه نمایش یا ای فیلم میذاره.فکر کنم ای فیلمه

گلشن دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 ساعت 17:36


خدا نکشتت دختر
فروشنده ه ه ه هخخخخخخخخ
اگه اینجا رو بخونه باز نمیفهمه

تصمیم گرفتم روی خاطراتم رمز بذارم.مخصوصا خوابگاه.میترسم لو برم

مهرسا دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 ساعت 14:56 http://www.mamanchef.blogfa.com

arrow دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 ساعت 13:16

=)))))))))
خیلی باحال بود
واقعاااااااااااااا :))

واقعاااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

Arus Aban دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 ساعت 11:58 http://man-va-eshgham.blogfa.com

خانوم شیرزاد!!

بیا با هم بخندیم نه بهم بخندیم!!!

سوری دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 ساعت 11:11 http://www.jidman8989.blogsky.com

پس با این حساب، شدی کاظم شیرزاد.

هنوز با هم حساب زیاد داریم.یه چند تا اسم دیگه باید اضافه کنی

ندا یکشنبه 14 اردیبهشت 1393 ساعت 19:02 http://www.fery73.blogfa.com

وای خعلی باحال بود انه

قابل شوما رو نداره

زهره خاموش یکشنبه 14 اردیبهشت 1393 ساعت 15:19

سلام چطوری خانم شیرزاد ......گاهی همه مون گاها خانم شیرزاد میشیم

سلام بانو...اره واقعا.من که استعداد شیرزاد شدنم خیلی بالاست.الان دیگه خاموش نیستی.نیمسوز شدی

بولوت یکشنبه 14 اردیبهشت 1393 ساعت 13:41 http://maryamak.blogfa.com/

وای آنی خیلی باحال بود. ازش میپرسیدی حداقل برره رو میشناسه ؟

خیلی شوت بود.دوساعت باید براش توضیح میدادم شیرفرهاد کیه و دو برره کی بود

هلن یکشنبه 14 اردیبهشت 1393 ساعت 12:52 http://helenkuchulu.blogfa.com

مرسی عزیزم از نظرت
راجه به تاج نظر ندادی که چه مدل خوبه

من تاج ندیدم.با سرچ بهتر میشه فهمید.یا عکس چند مدل تاج رو بذار بعد ببین کدوم بیشتر رای میاره.ولی سرچ کنی بنظرم نتیجه بهتری میگیری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد