آن شرلی با موهای زیتونی

آن شرلی با موهای زیتونی

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
آن شرلی با موهای زیتونی

آن شرلی با موهای زیتونی

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار

11-

دیروز نزدیکای ناهار عزیز بهم گفت ناهارو بریم بیرون بخوریم.با خواهر هماهنگ کردیم و رفتیم خواهر ۵ رو هم برداشتیم رفتیم کنار یه رودخونه ناهار خوردیم.جاش خیلی عالی بود.برای سیزده به در خوب بود.جریان اب تند بود و صدای اب خیلی زیاد بود.خیلی حس خوبی به ادم میداد.شوهر خواهرم کنار اب کلی رقصید و ادا در اورد.از اونجایی که من عشق ماهی کبابی هستم از خونه ماهی برده بودیم و یه کباب مشت هم دامادمون درست کرد.بقیه ماهی دوست ندارند منم جدیدا انقدر ماهی دوست شدم....اومدیم خونه برای غروب به عزیز گفتم بریم برای من یه خط ایرانسل بخریم. اصلا وفاداریم انقدر زیاد هست که حتی به ایرانسل که اولین خطمو ازش گرفتم هم وفادارم.بعدش رفتیم دور دور...از یه خیابون چند سری رد شدیم.محل کار دختر خالم بود.از تو ماشین براش دست بلند می کردیم.بعدش اون میومد یه ذره چاق سلامتی می کردیم و هر کی میرفت پی کار خودش..بار دوم که باز وایسادیم دختر خالم خندش گرفت.عزیز گفت دوتامونم دیوونه ایم .انه دیوونه بود منم دیوونه کرده.بار سوم اومدیم دیدیم در دفترشو بسته و رفته.به عزیز گفتم گازشو بگیر بریم دنبالش تو راه خفتش کنیم.عزیزم نامردی نکرد با سرعت رفت.اما مجرم فرار کرده بود ما نتونستیم بگیریمش.همه کوچه هایی که منتهی به خونشون میشد رو گشتیم .نبود که نبود. کلی واس خودمون حال کردیم. 

 

اقای مهندس به مناسبت روز زن ۱۰۰ تومن بهم کادو داد.به همه زن های شرکت داد.دستش درد نکنه.روزم و روزتان و روزشان پیشاپیش مبارک. 

 

اولین اس ام اس این خط ایرانسلمو برای عزیز فرستادم.براش نوشتم اولین اس ام اس این خط به اولین ،اخرین و عزیزترین کس زندگیم .امیدوارم همیشه اولین همراه برای هم باشیم.واز خدا خواستم همیشه همراهش باشه. 

 

 

عزیز احتمالا فردا با شرکتشون تسویه میکنه. 

الهی به امید تو.خودت مواظبش باش 

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
عروس آبان یکشنبه 31 فروردین 1393 ساعت 10:35 http://man-va-eshgham.blogfa.com

چه شرارت ها که نمی کنین خوشم میاد عزیز هم پایه اس ها
خطت هم مبارک آنه جان...
اگر نامه نوشتی و کار کرد نتیجه رو بگو..انشاله که اوضاع بر وفق مراد باشه
روزت هم مبارک دوست عزیزم

عزیز که خیلی شیطونه....
عروس من اینجا رو نوشتم که عزیز بیاد بخونه.یعنی روزی که نوشتم با این نیت بود که عزیز بیاد بخونه.بهش گفتم که برو بخون برای تو نوشتم..فکر کنم خونده و به روش نیاورد.بهش که گفتم خوندی گفت اینترنت قطع شد...حس کردم خونده و حرفی نداشته که بگه.شایدم نخونده اما منم دیگه حرفی نزدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد