آن شرلی با موهای زیتونی

آن شرلی با موهای زیتونی

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
آن شرلی با موهای زیتونی

آن شرلی با موهای زیتونی

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار

حال بچه خواهرم خوب نیست.زردی گرفته ودرجه اش هم رفته بالا.شیرم نمیخوره.با سرنگ بهش تزریق می کنند.خواهرم میگه همش خوابه.اصلا بیدار نمیشه که شیر بخوره.دختر ۳ساله خواهرم هم دیشب نخوابیده.نصف شب بهونه مادرش رو گرفته .زنگ که زدم به خواهرم گریه اش گرفت. گوشی رو قطع کرد.خودشم حتما بیحاله.یه زنه تازه زایمان کرده که الان باید پرستار یه بچه مریض باشه.اونم زنی که خودش قرص های اعصاب وارامبخش میخوره.خواهرم خیلی سفته که به این درجه رسیده.اگه من بودم با اینهمه مشکلات فکر کنم الان رو تخت تیمارستان بودم.بمیرم برای خواهرم.خدایا نمیدونم حکمتت چی هست؟؟ 

 خدایا به داده ونداده ات شکر 

خدایا سلامتی رو به این بچه هدیه بده. 

خدایا این بچه رو برکت زندگی خواهرم قرار بده. 

خدایا به خواهرم صبر بده. 

دلش برای هر دوتا بچه اش میسوزه.هم اونی که رو تخت بیمارستانه که یه نوزاده ۴روزه است .هم اونیکه ۳سالشه واز بی تابی مادرش خواب به چشماش نمیاد.حتی شبها هم نمیخوابه. 

 

 

بعدا نوشت: زنگ زدم به خواهرم گفت مرخص کردند از بیمارستان.خواهر 3 هم دختر 3ساله رو که بی تابی میکرد رو برده بیمارستان والان همه چیز خوبه وروحیه خواهرم هم خوب بود. 

 

خدایا شکرت.یک بار دیگه بزرگیتو بهمون نشون دادی

نظرات 12 + ارسال نظر
یک ذهن پریشان شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 00:23

خدا رو شکر که اوضاع روبه راهه

ممنون عزیزم

سلام
قدم نو رسیده مبارک
ایشالا اوضاع بهتر از اینم میشه

ممنونم بانو

گلشن پنج‌شنبه 10 بهمن 1392 ساعت 09:44

سلام خوبی آنه جون؟حال نی نی مون چطوره ؟خوبه
خبری ازش بهمون بده گلم[تشویش]

سلام عزیزم.خوبه بد نیست.همش خوابه به زور شیر میخوره اونم با سرنگ.

عروس آبان چهارشنبه 9 بهمن 1392 ساعت 16:52 http://man-va-eshgham.blogfa.com

الهی بمیرم ایشاله بچه زودتر خووب شه و خاهرت هم از نگرانی دربیاد.شما هم نگران نباشین زردی تو نوزادای الانی عادیه و ایشاله زودی خوب میشه

عروس خانوم این بچه خیلی نگرانمون کرد.الانالحمدلله بهتره.خواهرم میگه کاش زودتر یک ماهش بشه بدونم دیگه ادم خیالش راحت میشه

زهرا چهارشنبه 9 بهمن 1392 ساعت 15:00

ممنونم عزیزدلم

خواهش میکنم بانو

آوا چهارشنبه 9 بهمن 1392 ساعت 14:23

سلام عزیزم.
ایشالا حال دختر خواهرت خوب خوب میشه.من از ته دلم دعا میکنم براشون.
مرسی که میای میخونی.
آره منم میخواستم عکسارو لینک بدم اما هرکاری که کردم نشد..نمیدونم چرا.اصلا صفحه ی لینک دادن عکسا برام باز نمیشد.

در مورد دانشگاه من رشته های تجربی رو اصلا دوس ندارم راستش اصلا نمیتونم تصوورش کنم که یه پرستار یا دکتر باشم...اما برعکس رشته ی خودمو خیلی خیلی دوس دارم.مثلا این که روان شناس بشم یا مددکار یا مربی مهد کودک...این چیزارو خیلی دوس دارم...
اما هنوز در مورد درس خوندن دودلم..نمیدونم چیکار باید بکنم.گیجم...به شدت...

بنظرم بخون.ضرر نمیکنی.مطمین باش

زهرا سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 23:58

سلام من تازه باوبتون آشناشدم اونجورکه ازمطالبتون فهمیدم شماقلب پاکی دارین نوشته هاتون خیلی به دلم نشست توروخداااااااامنم دعاکنیدیه مشکلی دارم هرچی دعامیکنم قبول نمیشه......روزام به سختی میگذره

امیدوارم هرچی که به صلاحته وهرچی که خیره برات هرچه زودتر پیش بیاد.عزیزم اگه بخدا خواهرم میگی قبلت پاکه باید بگم فقط من نبودم که دعا میکردم خیلی های دیگه از جمله بچه ها هم دعا میکردند.شاید خدا به دعای اونا گوش کرده.با این حال دعا میکنم هرچه زودتر کشتی امیدت به ساحل برسه

گلابتون بانو سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 22:42 http://golabatoonbanoo.blogsky.com/

چه قدر سخته این طوری.
خدا رو شکر ک مرخص شده. خدا به خواهرت توان بیشتر بده.

خاله شدنت هم مبارک باشه.

ممنون باو.این خاله شدن برای ششمین بار بود.ما 6تا نوه از این 3تا خواهر داریم

گلشن سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 14:52

خب خدا رو شکر عزیزم

ممنونم از محبتت

بولوت سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 14:21 http://maryamak.blogfa.com

رو به راه میشه همه چیز.

انشاله.خدا از دهنت بشنوه

سارا و احسان سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 13:17 http://ingenue.blogfa.com

ایشالا که زندگی خواهرت سرشار از شادی و آرامش
بعدا نوشتت و که خوندم خیالم راحت شد
می بوسمت عزیزم

ممنونم عزیزم.انشاله که زندگی تو هم پر ارامش باشه

گلشن سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 11:22

ای خدا
چرا ؟خیلی ناراحت شدم خدا بزرگه خودش به خواهرت رحم کنه خیلی سخته الان خود خواهرت نیاز داره کسی از مراقبت کنه

دعا کن گلشن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد