آن شرلی با موهای زیتونی

آن شرلی با موهای زیتونی

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
آن شرلی با موهای زیتونی

آن شرلی با موهای زیتونی

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار

هوررررا خدایا شکرت

شهر من برفی شد.بالاخره من  هم برف امسال رو دیدم.برف امسال شهرم رو.خدایا شکرت بخاطر این نعمتت.عجیب به ادم شادابی میده.صبح رفته بودم دست وصورتم رو بشورم .نمیدونستم برف اومده .وقتی برگشتم عزیز گفت آنه بیا بیرون رو نگاه کن.پر از کنجکاوی بودم ورفتم پشت پنجره.پرده رو یه ذره کشیدم و دیدم وایییییییییییی.برف.انقدر ذوق کردم که پریدم عزیز رو یه ماچ گنده کردم.عزیز میگه ببین چه ذوقی میکنه واس برف.خدایا شکرت.خدایا نعمت هات رو از ما دریغ نکن.حتی اگر ما ادم ها خودمون باعث این دریغ باشیم

نظرات 2 + ارسال نظر
یک ذهن پریشان دوشنبه 16 دی 1392 ساعت 23:05 http://1zehneparishan.blogfa.com

سلام بر آنشرلی عزیز با موهای زیتونی . ممنون که به وبلاگم سر زدی .
حالا که تو شهرتون برف اومده , برف بازی و ساختن آدم برفی فراموش نشه

فریبا جون این قضیه به این شکل قرنی یکبار توشهر ما اتفاق میفته وما متاسفانه جنبشو نداریم سردمون میشه تا بیاد عادت کنیم برفها اب شده

گلشن دوشنبه 16 دی 1392 ساعت 11:42

شهرتون برف بارون

مرسی عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد